*وی ماشین را روشن میکند و به سمت ساختمان بزرگ پارسی بلاگ میراند و ماشین را پارک میکند سوار آسانسور میشود و به طبقه ی ارسال یادداشت جدید میرود و کیف خود را روی مبل میگذارد و شروع به نوشتن میکند و میگوید:
سلوم برابچوجی:سوایلم رفقا(یعنی سلام)وجی جان حال کردی یه مدل متفاوت سلام کردیم؟وجی:YESماهاسوااووووو حالا یه کلاس زبانه هاااا اینجا که دیگه انگلیسی نداره !اسمش پارسی بلاگه متعلق به وطن .مثلا لحجه آمریکایی دارهبعدم اسم منو درس بگو مگرنه صدات میکنم روغن به جای ارغوانوجی:OKمن لحجه غلیظ دارمآها خب دیگه اینطوری نمیگم.
ببخشین چند سال خارج بودین و چقدر زبان یاد گرفتین میسیز ارغوان؟
وجی :خب من 20 سال اونجا زندگی کردم و مدرک معتبر تافل(یک مدرک تخصصی برای زبانه مثلا مثل دکترا)دارم.
الکی میگی خوبه 10 سالته بعد چطوری 20 سال اونجا زندگی کردی ؟حداقل چاخان میکنی یه چیزی بگو یکم با عقل جور در بیاد و مچتم گرفتم و بعدم منو و تو الان اول راهیم اینجا کجا تافل کجا!
وجی:عهههههه لو ام دادآره خب گفتم هم تو بخندی هم بچه ها شاد بشن
ممنون که به فکر مایی
وجی:خواهش
بچه ها من سرم رفته بد جور همسایمون بنایی و ..... نو نوار کردن خونه رو داره انجام و مدام از خونشون صداهای عجیب غریب میاد
بکوب و بزن و سوراخ کن و...تازه!بعد از ظهر یادشون میوفته که کار انجام بدن
طفلک پدربزرگ و مادر بزرگم بعد از ظهر استراحت میکنن
حالا منو وجی بریم تا خودمون سوراخ و بدبخت نشدیم!
وجی:الفرار و خدانگه دار
بدرود بازم میام زود به زود......
*وی با عجله به همراه وجی اش از اتاق خارج میشود سوار آنسانسور میشود و ماشبن را روشن میکند و در میرود*
.: Weblog Themes By Pichak :.